دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند گفته بودم مردم اینجا بدند،

دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست آن عزیزت عهد و پیمانت شکست،

دیدی ای دل در خیابان یک یار نیست هیچکس در زندگی غم خوار نیست،

دیدی ای دل حرف من بیجا نبود از برای عشق اینجا جا نبود

تو بهار عمر را دیدی چه شد زندگی را هیچ فهمیدی چه شد،

دیدی ای دل دوستی ها بی وفاست کمترین چیزی ک میابی وفاست

ای دل اینجا باید از خود گم شوی عاقبت هم رنگ این مردم شوی

 باتشکر مجددازدوست گرامی آقای هومن شادباشید ممنون

 باسپاس فراوان از حضورشما بانو بهانه عزیز بله درسته همه چی برای من بی تفاوت شده شادباشید

سلام بر بانوی استقامت سرکار یلدا خانم عزیز

الهی فداتون بشم با این احساس زیباتون

همین که عشق باشد
آن هم در حوالی تو
هر چقدر هم که
زمستان باشد
بهاری ترین هوا
سهم من است.

به وقتِ نوشتن
پرسیده ام،گم گشته ام
در این شب،دراین جهان
در آغوشت گرفته ام
سرخوشی غرق شدن را
میخواستم قربانی کنم لحظه هایم را
درشعرهایی که بوی تو را دارد
بسی استخاره کردم
از عمق وجود
ستودن تو
ومردن صفتی ندارد

باسپاس از حضور آقای قوهکی ی عزیز ممنون شادباشید

باسپاس ازحضور شما بهاری عزیز شادباشید

آنقدر درد بغض هایــــــــــم را ....

فـــــــــــرو دادم و خندیدم ....

که خدا هم باورش شد 

چیــــــــــــــــــزی نیست !!!

دلـــــــم میخواهد سینه ام را بشکافـــــــــــــم ...

این قلب تکه پاره را به همه نشان بدهـــــــــم ....

تا انقــــــــــدر نپرســـــــــــــــــــنـد 

چرا گرفته ؟؟؟ 

مدتــــــــــی است کفه ترازویم تعادل نــــــــــــــــــــــــــدارد...

دستانم خالیست. . . 

امــــــــا...

دلـــــــــــم پــــــــــر . . .

باسپاس از آقایان هومن عزیزویوسف گرامی ممنون سرزدین شادباشید

باتشکر فراوان ازبانو معصومه ی عزیز شادباشید