اسمان جنسش
بي ستارگي و خاكستر
و جاي بهار در گلدان* خالي
در امتداد اين مه زار ماندگار
در عبور از اين سرماي بن بست
ترك برداشته جانم
از خوانش اوازي بي قرار
و گره خورده بر تارهاي دلم
فريادي بي كلام
حالا...
شانه به شانه ي صبوري هاي بي تحمل
خط مي زنم صورت روزهاي نيامده را
سكوتم را كه تلنگري بزني
سهو مي كند اسمان
رد پاي دريا را در كناره ي چشمانم
فصل تخم گذاري نيلوفر
و باغ گل هاي قاصد
بي تو تعطيل
باور نكن
بعد از اين سقوط
سري بزنم به روزگار
باور نكن..
573101 بازدید
360 بازدید امروز
494 بازدید دیروز
5206 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian