باتشکر از حضور شما آقای همایون شادوپایدارباشی

باتشکر از حضورسبز شما بانو معصومه عزیز برای شما وخانواده شما آرزوی شادی وخوشبختی دارم

این روزها به جای تو همدمم عروسک است

مثل توست

سردو بی احساس

ولی هیچ وقت حرفی از رفتن نمی زند

بادرود وتشکر از حضور بسیار گرم شمابانو زهرا ممنون که به من سرزدین ومتن زیبایی که نوشتین

دلم هوای عروسکم را کرده... می خواهم برایش مادری کنم. دلم برایش تنگ شده. 

عروسک زیبایم رفته... . 

 دست خودش نبود. خنده را روی لب هایش دوخته بودند. خسته شد بس که تنها همدمم بود ان هنگام 

که چشم هایم خیس بود. 

عروسک قشنگم برگرد.  تو برایم بهترین بودی. ساکت می نشستی و لبخند می زدی و من برایت 

حرف می زدم. یادت می آید از روزانه هایم می گفتم؟ یادت می اید  از شوخی های مردم می گفتم که مرا اذیت می کرد؟

به یاد داری؟ بیــــــا و باز کنارم باش چون هنوز هم هیچ چیز عوض نشده. نه روزانه ها، نه دوستان و نه زندگی....

هنوز هم همان بی قراریم که بودم. هنوز هم صبوریم کم است و بی قراریم زیــــاد....

هنوز هم  دوست دارم برایت مادری کنم... برایت غذا بپزم... موهایت را شانه بزنم... بخوابانمت عروسک زیبایم برگرد...