سپاس فراوان ازحضور سكوت ممنون

سپاس مجدد از بهار عزيز ومحسن شاد باشيد

سپاس فراوان از حضور استادداريوش وشعر زيبا ي شما

زمان نمي گذرد عمــــر ره نمي سپرد
صــداي ساعت شماطه بانگ تکرار است
نه شنبــه هست ونه جمعـــه
نه پار وپيرار است
جوان وپير کدام اســــت ؟ زود ودير کدام ؟
اگر هنوز جوان مانده اي به آن معناست
که عشق را به زواياي جان صلا زده اي
ملال پيري اگر مي کشد تو را پيداست
که زير سيلي تکرار
دست وپا زده اي
زمان نمي گذرد
صداي ساعت شماطه بانگ تکرار است
خوشا به حال کسي که لحظه لحظه اش از عشق سر شار است

سپاس فراوان از آقايان محسن وبنيامين وعلي سپاسگزارم

باسپاس ازحضور عزيزان بانو فرح وبهار وپريا وبهانه عزيزان ممنون دوستتون دارم شادباشيد

شمع روشن می کنم
زمزمه می کنم
اشک هایم نوازش می کنند گونه هایم را
ومن
درانتظار معجزه ای
اما کسی نمی داند که
تو رفته ای

تو
بوته ای گلِ سرخ ،
من 
باغبانی ناشی
تا تو بخواهی بشکفی ،
من هزار زخم خورده ام

هیچ کس معصوم نیست
بگذار اشتباه من تو باشی ، فوق اش از بهشت رانده می شویم
خیالی نیست... وقتی بهشت من تو می شوی
و من دنیا را برایت سیب می کارم

حسودم
به صبحی ، 
که تو در آغوش می کشی
و به پنجره ای که ... تو را
میانِ بازوانش می گیرد

گناه که نیست ، 
حسودی
یک حسِّ زنانه است

 همیشه بیدی  گرچه نبودی

جالب بود مررررررسی

 نبودن تو فقط نبودن تونیست

نبودن تو نبودن خیلی چیزهاست

زیبا بود شادکام باشی