ممنون ازحضورگرم بانو فریبا شادوپایدارباشید

 به دلتنگی هایمـــ دست نزن . . .

ممنون ازحضوردوست بسیار عزیزم خانم پریسا شادوپایدارباشید

اشک ها قطـره نیستنـد

بلکه کلمـاتى هستنـد که مى افتنـد

فقط بخاطـر اینکه

پیـدا نـمیکنند کسى را که معنــى این کلمـات را بــفهمـد

بادرودوتشکرازحضور گرم شما بانو زهراممنون که سرزدین شادوپایدارباشید

گریه کردم گریه هم این‌بار آرامم نکرد

هرچه کردم... هرچه... آه! انگار آرامم نکرد

روستا از چشم من افتاد، دیگر مثل قبل

گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد

بی تو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد

درد دل با سایه و دیوار آرامم نکرد

خواستم دیگر فراموشت کنم، اما نشد

خواستم، اما نشد، این کار آرامم نکرد

سوختم آنگونه در تب، آه! از مادر بپرس

دستمال تب بر نمدار آرامم نکرد

ذوق شعرم را کجا بردی که بعد از رفتنت

عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد

از : زنده یاد نجمه زارع

ممنوازحضورشما دوست بسیارعزیزبانو سکوت شادوپایدارباشید

امروزخاطراتت راسوزاندم

اما ...اما بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد

باتشکرازحضورشما آقای محمد شادوپایدارباشید

وتولدامام رضا :ع:رابه شما وهمه مسلمانان را تبریک عرض مینمایم

دراین سرای بی کسی کسی به درنمی زند

به دشت پرملال ماپرنده پرنمی زند

باتشکر ازحضورگرم شما کویر شاید دردها کم یا زیاد باشن اما همیشه آخرین درد کمر آدمو میشکنه

کاش خدا کاری بکند...کاش

بادرود وتشکر از حضورگرم شما آقای نادر دوست مجازی شادوپایدارباشید

بادرود وتشکر از حضور گرم شما بانومعصومه کاش میتوانستم شادوپایدارباشید