اسمان جنسش
بي ستارگي و خاكستر
و جاي بهار در گلدان* خالي
در امتداد اين مه زار ماندگار
در عبور از اين سرماي بن بست
ترك برداشته جانم
از خوانش اوازي بي قرار
و گره خورده بر تارهاي دلم
فريادي بي كلام
حالا...
شانه به شانه ي صبوري هاي بي تحمل
خط مي زنم صورت روزهاي نيامده را
سكوتم را كه تلنگري بزني
سهو مي كند اسمان
رد پاي دريا را در كناره ي چشمانم
فصل تخم گذاري نيلوفر
و باغ گل هاي قاصد
بي تو تعطيل
باور نكن
بعد از اين سقوط
سري بزنم به روزگار
باور نكن..
574297 بازدید
101 بازدید امروز
98 بازدید دیروز
2050 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian