اسمان جنسش
بي ستارگي و خاكستر
و جاي بهار در گلدان* خالي
در امتداد اين مه زار ماندگار
در عبور از اين سرماي بن بست
ترك برداشته جانم
از خوانش اوازي بي قرار
و گره خورده بر تارهاي دلم
فريادي بي كلام
حالا...
شانه به شانه ي صبوري هاي بي تحمل
خط مي زنم صورت روزهاي نيامده را
سكوتم را كه تلنگري بزني
سهو مي كند اسمان
رد پاي دريا را در كناره ي چشمانم
فصل تخم گذاري نيلوفر
و باغ گل هاي قاصد
بي تو تعطيل
باور نكن
بعد از اين سقوط
سري بزنم به روزگار
باور نكن..
580831 بازدید
2 بازدید امروز
689 بازدید دیروز
5982 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian