وتشکراز آقای علیرضا وبانوفریبا وممنون که سرزدین شادباشید

ممنون ازمطالب زیبای شما آقای یوسف وحضورگرم شما شادباشید

درود یلدا جون 

به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد

باتشکرازحضورسبزشما بانوزهرا وممنون ازمطالب طیبای شما شادباشید

-اگر قرار بود تو نباشی پس اصلا برای چه آمدی؟  وسط قصه‌ی من؟

-  دارم می‌روم به جایی که قرار است بروم... به راه داستانی که برای من می‌نویسند... به وسط قصه‌ی خودم! از اول هم قرارخاصی نبود . فقط قرار بود تا به سر رسیدن تاریخ انقضای این دیدار اینجا باشیم. و حرف‌هایی ردوبدل شوند که برای اینجا... من... تو  و این لحظه ساخته شده‌اند، و نه برای هیچ‌کداممان به تنهایی... در جایی دیگر... در زمانی دیگر... راستی! هنوز هم شک نکرده‌ای به اینکه شاید تو وسط قصه منی  و من از این وادیِ بین راه که تو نیز جزیی از آنی باید بگذرم؟ چون قرار است که بگذرم

بادرود وتشکرازحضورسبزشما بانوبهانه ممنون که سرزدین شادباشید

بادرو ممنونم ازحضورشما آقای یوسف وتشکربابت متن زیبا شادباشید

باسلام ودرود ازپریسای عزیز خیلی ممنون هستم که به تنهایی من سرزدین شادباشید

میدونی مترسک به کلاغ چی گفت ؟

گفت :هرچی می خوای نوک بزن ولی تنهام نذار

سلام ودرودفراوان ازشما بانوفریبا ممنون ازشعرزیبای شما شادباشید

باسلام وتشکرازآقای میلاد وعکس زیبای شما شادوپایدارباشید

بادرودوتشکرازحضورسبزشما آقای علیرضا پایدارباشید

باسلام وتشکرازدوست بسیارعزیز بانو نیلوفر ممنون که سرزدین شادباشید

بادرودوتشکرازحضورسبزشما بانوی گرامی معصومه منت گذاشتین وممنون ازشعرهای زیبای شما شادباشید

سلام به مادرگرمیمان یلدای عزیز مثل همیشه زیبا

ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ . . .

ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻭﺱ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍﻩ ﺑﺪﯼ

ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻼﻓﻪ ﺍﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ.

ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ ﮔﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﻭ ﺍﺯﺵ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ.

ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ . . .

ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺣﺲ ﺩﺍﺭﯼ، ﺣﺲ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ

ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﯽ

ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ.

صدای قــلــــب نیست 

صدای پای تو است كه شب ها در سینه ام می دوی 

كافیست كمی خسته شوی 

كافیست كمی بایستی

یک صندلی خالی کنار رویاهایم مال توست 

بنشینی یا بروی کسی جایت را نمی گیرد